Animals
حيوانات
حيوانات
دستکم دو
هزار سال پيش
وارد ادبيات
ايران شدند
تهران _ 22
فروردین 1384 _
میراث خبر
گروه هنر
فرزانه
ابراهيم زاده:
بز پاسخ كرد
سرفراز
جنبانيد
كه تو با من
پيكار ميكني
تو با من نبود
ميكني
تا به كي برم
بار (بردباري
كنم)
از تو، بلند بيسود
اگرت پاسخي
كنم
ننگي گرانم
بود
گويندم به
افسان
مردمان پارسي
جانوران به
سبب كاربرد
تخيلي و
تمثيلي كه
دارند همواره
در ادبيات
فارسي نقش
زيادي داشتهاند.
يكي از قديميترين
و كهنترين
روشهاي
ادبيات فارسي
استفاده
تمثيلي از
حيوانات است.
داستان درخت
آسوريك يكي از
كهنترين
نمونهها است
كه حكايت نبرد
كلامي ميان يك
بز و درخت نخل
است كه
پژوهشگران
معتقدند در
دوره اشكاني
نوشته شده است.
دكتر «منيژه
عبداللهي»،
استاد ادبيات
فارسي
دانشگاه
شيراز و
نويسنده و
گردآورنده
فرهنگ
جانوران در
ادب فارسي در
خصوص سابقه
ورود جانوران
به ادبيات
فارسي معتقد
است: «ورود
جانوران به
ادبيات به
زماني باز ميگردد
كه تخيل وارد
ادبيات شد.
يعني دوراني
كه انسان براي
بيان آنچه كه
درك درستي
نسبت به آن
نداشت از تخيل
خود استفاده
كرد و جانوران
را با همان
هيات اما با
زبان انساني
به ادبيات
آورد.»
اين مرحله
همزمان است با
مرحله
فتيشيسم (جانورپرستي)
دوراني كه
انسان از
حيوانات به
عنوان مظاهر
پرستش
استفاده ميكند:
«فتيشيسم بر
ورود حيوانات
تاثير داشته
است. در اين
دوران براي
جانوران نقشهاي
تثبيت شده خلق
ميشود.»
در واقع
شاعران و
اديبان
حيوانات را
نماد و نشانه
يك شخصيت ميدانستند
و آن را تعريف
ميكردند: «جانوران
همين كه وارد
حوزه انساني
ميشدند از
درون جهان
تازه ايجاد ميكردند
به طور مثال
عنكبوت را به
دليل مرموزي
قيافه داننده
رازهاي علم
غيب ميدانستند
و حكم ساحر يا
پيشگو
داشتند.
استفاده از
حيوانات براي
ايجاد جهان از
درون به بيرون
است و بازگشت
از عمق رويا به
واقعيت. به
همين علت است
كه شما ميبينيد
كه در برخي
متون نقش اين
جانوران
دگرگون ميشود
و موجودي
مانند عنكبوت
تبديل به
موجودي ميشود
كه عليرغم نظم
هندسي
تارهايش به
دليل سستي كه
بر بياعتباري
جهان صحه ميگذارد
و خانه عنكبوت
خانه سست و بيبنيان
يا همان جهان
فاني ميشود.»
آنچه نقش
جانوران را در
ادبيات به
وجود ميآورد
قوه تخيل
انسان و نوع
رفتار خاصي
است كه آن
جانور به آن
منتصب ميشود.
عبداللهي
معتقد است: «قديميترين
حيوان ثبت شده
در ادبيات
فارسي روباه
است. اين
داستان
حكايتي از
زبان سغدي كه
روباه در آن يك
حكيم است. اين
داستان را
ماني نقل ميكند
اما پيش از او
شكل گرفته، در
دوران
اشكانيان،
بنابراين
حداقل 2000 سال
قدمت مييابد.»
با اين همه مهمترين
متني كه يك
حيوان نقش
اساسي در آن
بازي ميكند
درخت آسوريك
است. كليله و
دمنه نيز كه در
دوره ساساني
به فارسي
برگردانده
شده است و در
دورانهاي
مختلف يكي از
مهمترين
متون كهن بود
كه براي
كودكان هم
خوانده ميشد،
در ادبيات
ايران پس از
اسلام نيز نقش
حيوانات در
اشعار و متون
كهن به خصوص
متون حماسي
شكل ميگيرد.
در اين دوران
كاربرد نقش
برخي حيوانات
براساس
تفكرات تازه
وارد شده در
فرهنگ ايراني
تغيير ميكند
و در قالبهاي
تازه ميرود.
نويسنده
فرهنگ
جانوران در
ادب فارسي
معتقد است: «بخشي
از اين نقشها
براساس
تصورات اقوام
جديدي بر
ايرانيان
مسلط شدند،
تغيير كرد.
مثلا در
ادبيات فارسي
پيش از اسلام
شير جزو دسته
حيوانات بد و
اهريمني بود.
در تصاوير تخت
جمشيد هم شير
را همواره در
حال ستيز با
آدم ميبينيد
اما پس از
اسلام با توجه
به نفوذ
تفكرات عربي
آرام آرام
مفهوم شجاعت
ميگيرد و
سمبل اصلي
ايران ميشود.
شما در آثار
رودكي و قصران
و نويسندههاي
متقدم چند
مورد ميبينيد
اما در
شاهنامه
فردوسي و
ادبيات حماسي
رفته رفته شير
از وجه شجاعت
به كار ميرود.»
در شاهنامه،
فردوسي از شير
به شكل مثبت
يعني شجاعت و
هم نقش منفي
درندهخويي
بهره ميبرد.
اگر سر به سر
تن به كشتن
دهيم
دريغ است كه
كشور به دشمن
دهيم
دريغ است
ايران كه
ويران شود
كنام پلنگان و
شيران شود
فردوسي در اين
ابيات براساس
متون كهن ادب
پارسي از وجه
منفي شير
استفاده كرده
است. اين در
حالي است كه در
ابيات ديگري
به خصوص آن
جايي كه از
پهلوانان به
عنوان نره
شيران نام ميبرد
به صورت مثبت
از شير بهره ميبرد.
در ادبيات
پارسي نمونههايي
از جانوران
مثبت نيز وجود
داشتند كه در
دورههاي
بعدي از وجه
منفي از آنها
استفاده شد.
خوك حيواني
است كه در
ايران باستان
محبوب بوده
است و ريشهاش
در زبان پارسي
از واژه «خو» به
معناي خوب
برگرفته شده
است و انواع
مختلف آن
خواسپند يا
خوب مقدس بوده
اما تحت تاثير
فرهنگ سامي و
عربي ارزش خود
را از دست ميدهد
يا جغد كه
حيواني مقدس و
مثبت بوده است
ولي كمكم
تبديل به
حيوان ويرانهنشين
و شوم و نحس ميشود.
دكتر
عبداللهي
همچنين به
جادوي
حيوانات در
ادبيات اشاره
ميكند: «در
وجه جادويي
شما به تاثير
حيوانات را در
خواب و تعبير
آن در قالبهايي
برگرفته از
ادبيات ميبيند.
مثلا بلبل در
كتب تعبير
خواب به معناي
مرد قرآنخوان
است در ادبيات
نيز بلبل
همچنين
تعبيري دارد و
با لحن و
نواهاي
موسيقي همراه
ميشود و
تعبير آن سخن
گفتن به زبان
پهلوي، تورات
خوان، لحن
داودي،
زندباف،
گلبانگ پهلوي
و اوستاخوان
است.»
|