جشنهاى   ديگان

Daygan

 

 

 

 

روز اورمزد از ماه دي  - اول ديماه

 

روز دي به آذر از ماه دي - دوم ديماه

 

روز دي به مهر از ماه دي - نهم ديماه

 

روز دي به دين از ماه دي - 17 ديماه

 

 

سه گانه ديگان و نيايش اهورامزدا

ميراث خبر، گروه فرهنگ، آرزو رسولي _ جشن ديگان در روزهاي دوم و نهم و هفدهم ماه دي در تقويم رسمي كشور از جشن‌هايي است كه به مناسبت همنام شدن روز و ماه در تقويم ايرانيان برگزار مي‌شد.
ايرانيان قديم، گذشته از جشن‌هايي كه به مناسبت‌هاي گوناگون برگزار مي‌كردند، همنام شدن روز و ماه را هم در هر ماه جشن مي‌گرفتند. از اين گونه جشن‌ها در ماه‌هاي پيش، جشن‌هايي چون تيرگان و مهرگان را داشتيم. اما ماه دي تفاوتي اساسي با ماه‌هاي ديگر دارد.
از يك سو، «دي» نام هيچ يك از امشاسپندان يا ايزدان آيين زردشت نيست، در حالي كه ديگر ماه‌هاي سال و بيشتر روزهاي ماه با نام اين نيروهاي مينوي نامگذاري شده‌اند كه هنوز هم اين نام‌ها در تقويم ايراني باقي است. از سوي ديگر، در هر ماه، سه روز به نام «دي» نامگذاري شده است و به اين ترتيب، در ماه دي سه جشن با نام ديگان داريم.
«دي» از چنان اهميتي برخوردار بوده كه سه روز در هر ماه را به نام خود اختصاص داده است.
«دی» درحقیقت صفت خدای یگانه و بزرگ در آیین زردشت، اهورامزدا است. دی از صورت پهلوی «دَی» و اوستایی «دَذوَه» به معنی آفریننده است. در سراسر ادبيات زردشتي، اهورامزدا با صفت دادار يا آفريننده ناميده شده، زردشت هم در گاهان او را «آفريننده زندگي» مي‌خواند (يسناي 11، بند 50). با اين توضيح، سردترين ماه سال به نام خداي بزرگ نامگذاري شده بود تا در گذراندن سرماي سخت ياري‌بخش مردمان باشد. در كتاب پهلوي (بندهشن) نيز آمده كه در اين ماه، زمستان به بيشترين سردي به ايرانويچ رسد.
ماه سي روزه زردشتي به چهار بخش مي‌شده است كه در آغاز نخستين بخش نام اهورامزدا و در آغاز سه بخش ديگر نام «دي»، صفت اهورامزدا قرار داشته است و اين چيزي شبيه به تقسيم ماه به هفته سامي است. به اين ترتيب، هر بخش ماه به نام خدا آغاز مي‌شده است: اول ماه به نام هُرمزد، هشتم و پانزدهم و بيست و سوم ماه به نام دي. هر يك از اين چهار روز معرف آغاز هفته‌اي تازه در ماه است و براي آن كه دي‌ها با هم اشتباه نشوند، هر يك از آنها را با نام روز بعد همراه مي‌كنند و بدين گونه، روز هشتم را دي به آذر، روز پانزدهم را دي به مهر و روز بيست و سوم را دي به دين مي‌گويند.
در ماه دي، در هر سه اين روزها جشن ديگاني در ستايش و نیایش خدای بزرگ برگزار می شد، سه جشن نیایشی در سردترین ماه سال.
مطابق تقويم رسمي كشور، اين سه جشن به روزهاي دوم و نهم و هفدهم دي ماه موكول مي‌شود. علت آن كه همه ماه‌هاي زردشتي سي روزه هستند، در حالي كه در تقويم رسمي كشور، شش ماه، سي و يك روزه داريم. اين شش روز اختلاف سبب شده كه هشتم دي زردشتي با دوم دي تقويم رسمي مطابق شود و به همين ترتيب بنا بر كتاب پهلوي بُندهشن (= آغاز آفرينش) اين چهار روز ماه كه به نام هرمزد و سه دي است،‌ يكي بر نام، يكي بر گاه، يكي بر دين و يكي بر زمان دلالت مي‌كنند كه هميشه بوده‌اند.
همچنين در همين كتاب آمده است كه هر گلي از آنِ يكي از آنان است: «مورد و ياسمن هرمزد را خويش است، با درنگ دي به آذر را، كاردَك دي به مهر را، شنبليد دي به دين را.»
اما بسياري از دانشمندان از اين كه «دي» نخستين ماه سال نبوده است، اظهار شگفتي كرده‌اند. به نظر بسياري از آنان، از جمله ماركوارت، دانشمند آلماني، در اصل چنين نبوده و انتظار مي‌رود كه اهورامزدا جاي برجسته‌اي را در سال تقبّل كند، يا در آغاز (چنان كه در مورد روزهاي ماه چنين است) يا در وسط.
گايگر (Geiger) ديگر دانشمند آلماني معتقد است ماه دي در آغاز يا زماني در دوره ساسانيان است. مصادف با اعتدال بهاری بوده است. «آرتور کریستن سن» ،دانشمند دانمارکی، از مجموع نظریاتی که در خصوص تقویم ایرانی ارائه شده، نتیجه مي‌گيرد كه ايرانيان دو تقويم ساليانه داشته‌اند.
يكي سال عامه كه از انقلاب تابستاني آغاز مي‌شده و نخستين ماه آن فروردين بوده و دي، يعني ماه دهم، از اعتدال بهاري شروع مي‌شده است و يكي سال ديني كه مانند سال بابليان از اعتدال بهاري آغاز مي‌شده و در نتيجه، نخستين ماه آن دي يعني ماه آفريدگار و اول دي، يعني خرم روز، روز اول آن بوده است. ماه دي در هر دو تقويم نخستين ماه سال بوده. بعدها با تلفيق دو تقويم، تقويم جديدي به دست آمد كه سال در آن از اول فروردين آغاز مي‌شد و مانند سال عامه، اين تاريخ با اعتدال بهاري برابر به شمار مي‌آمد، به طوري كه آغاز نجومي سال ديني حفظ مي‌شد.
به هر حال، مساله تقويم ايرانيان به دلايل مختلف از جمله مراعات نكردن كبيسه و برخي جا به جايي‌هاي تقويمي يا احتمال وجود دو نوع تقويم، امروزه به مساله‌اي غامض براي دانشمندان تبديل شده است. به خصوص كه در منابع قديم اشاراتي كه به برخي ماه‌ها مي‌شود با آب و هواي امروزي آن ماه‌ها مطابقت نمي‌كند و گاه بسيار گيج كننده است. اما آنچه اهميت دارد، باقي ماندن اين تقويم با همان نام های اعتقادی آن است. نام هایی که مفاهیم آن با اعتقادات، ایرانیان مسلمان نیز هماهنگ بوده و حفظ شده است. نام «دي» (= آفريننده)، صفت خداي تعالي، چه در آغاز سال بوده و چه حالا در سردترين ماه سال، به هر حال نام خود را در تقويم رسمي ايرانيان حفظ كرده است. ماهي كه تقدس آن با نام خدا و همچنين با سالگرد آفرينش چارپاي مفيد (مطابق با اعتقادات زردشتي) كامل مي‌شود. به جز سه جشن ديگان، جشن ديگري به نام «مِدياريم گاه» به معناي «ميان سال» در اين ماه برگزار مي‌شد معروف به گاهانبار پنجم كه به يادبود آفرينش چارپايان بوده است. اين جشن از روز دي به مهر (15 دي مطابق با نهم دي در تقويم رسمي) به مدت پنج روز برگزار مي‌شد و يكي از اعمال آن، فراهم كردن انبار زمستان براي دام‌ها بوده است.
بيروني جشن ديگري را هم در روز پيش از آغاز گاهانبار پنجم، روز چهارده دي ماه (مطابق با 8 دي در تقويم رسمي) كه روز «گوش» باشد، ثبت كرده است به نام «سير شور». اين جشن را مرتبط با سوگواري عمومي براي مرگ جمشيد، پادشاه آرماني ايران مي‌دانند. در اين روز مردم سير مي‌خورند و آب انگور مي‌نوشند و سبزيجات را با گوشت مي‌پزند و با اين كار، خود را از شيطان حفظ مي‌كنند. دليل اين جشن اين بود كه مردم مي‌خواستند كه از اندوهي كه پس از كشته شدن جمشيد بر آنان رسيده بود، و سوگند خورده بودند كه به هيچ چربيي دست نزنند، خويش را برهانند و اين رسم در ميان آنان برجاي ماند و با آن غذا از بيماري‌هايي كه از ارواح بد ناشي مي‌شود، خود را شفا مي‌بخشند.
اگر دي ماه را در زمان بيروني در فصل سرما بدانيم، «سير شور» موجه‌تر مي‌نمايد. زيرا خوراكي‌هايي كه در اين روز مصرف مي‌شود، نشان از نوعي مقابله با سرما دارد. گرچه بهتر است دوباره وارد بحث پيچيده تقويم نشديم و ماه دي را با همه جشن‌هاي آن گرامي بداريم.

منابع:
_‌ آموزگار، ژاله؛ تاريخ اساطيري ايران؛ چاپ چهارم؛ تهران:‌ سمت، 1380.
_ بويس، مري؛ تاريخ كيش زرتشت؛ ج 1: اوايل كار؛ ترجمه همايون صنعتي‌زاده؛ تهران: توس، 1374.
_ بهار، مهرداد؛ پژوهشي در اساطير ايران؛ تهران: آگه، 1375.
_ فرنبغ دادگي؛‌ بندهش؛ گزارنده: مهرداد بهار؛ تهران: توس، 1369.
_ كريستن سن، آرتور؛ نمونه‌هاي نخستين انسان و نخستين شهريار در تاريخ افسانه‌اي ايرانيان؛ ترجمه ژاله آموزگار _ احمد تفضلي؛ تهران: نشريه چشمه، 1377.