به مناسبت 19 فروردين، جشن فروردينگان
زرتشتيان براي سوگواري درگذشتگان جشن مي گيرند
در
جشن
فروردينگان
كه امروزه
بيشتر به جشن
فرودگ معروف
است،
زردشتيان سر
مزار
درگذشتگان
خود (در تهران
به قصر فيروزه،
گورستان
زردشتيان) ميروند
و براي خشنودي
روانها عود و
كندر آتش ميزنند.
تهران
_ 17 فروردين 1384_
ميراث خبر
گروه فرهنگ،
آرزو رسولي: در
ايران قديم،
به مناسبتهاي
گوناگون جشني
برگزار ميشد
و از آنجا كه «جشن»
نوعي عبادت به
شمار ميآمد،
برگزاري آن
رنگ و صبغه
ديني به خود
گرفته بود. در
باورهاي
ايراني، برخي
از اين جشنها،
جشنهاي واجب
بود، مانند
گاهانبارها
كه جشنهاي
سالگرد
آفرينشهاي
ششگانه (آسمان،
آب، زمين،
گياه، چارپاي
مفيد و انسان)
هستند و برخي
جشنهاي
مستحب، مانند
جشنهاي
برابري نام
روز و ماه.
در اعتقادات
زرتشتي، ماه
را به چهار
قسمت نامساوي
تقسيم ميكردند
و هر روز ماه
را با نام يكي
از
امشاسپندان و
ايزدان ميخواندند.
در هر ماه، در
روزي كه با نام
آن ماه همنام
ميشد، جشني
برگزار ميكردند
كه برخي از اين
جشنها از
عموميت و
اهميت زيادي
برخوردار
بودند و تا
امروز اعتبار
و اهميت خود را
حفظ كردهاند،
مانند جشن
فروردينگان (19
فرودين)، جشن
تيرگان (13 تير)،
جشن مهرگان (16
مهر) و جشن
اسفندگان (5
اسفند).
روز نوزدهم هر
ماه «فروردين»
نام دارد و
نوزدهم
فروردين جشني
برگزار ميشد،
به نام «فروردينگان»
كه به آن «فرودگ»
نيز ميگويند.
«فروردين» به
معناي «فروهرها»
و ماه فروردين
اصلا ماه
فروهرها و اين
جشن در تجليل
از فروهرهاست.
فروهر (Frawahr) كه
صورت اوستايي
آن فروشي (Fravashi) و
صورت فارسي
باستان آن
فرورتي (Fra-vrti-) است،
يكي از
موجودات
اساطيري
ايران و از بحث
انگيزترين
آنهاست.
هر انساني از
پنج عنصر
تشكيل شده است:
روان، جان (اساس
زندگي)، فروشي
(«خود» آسماني
او)، وجدان و
تن. فروهر يا
فروشي بخشي از
وجود مينوي
انسان است كه
روح محافظ
اوست. هر بدي
كه آدمي بر
زمين كند، بر «خود
آسماني او
تاثير نميگذارد
و فقط وجود
زميني انسان
است كه به سبب
گناهانش در
دوزخ رنج ميبرد.
به عبارت ديگر،
فروهر روح
پاسبان آدمي
است كه پيش از
تولد وجود
دارد و پس از
مرگ نيز باقي
ميماند. روان
پس از مرگ به
فروشي خود ميپيوندد.
از آنجا كه
فروهرها
يكسره پاكاند،
از ياوران
نيروهاي
اهورايي به
شمار ميآيند
و اهورامزدا
را در نبرد با
اهريمن ياري
ميكنند. آنان
همچون «سواران
دلاور نيزه به
دست» به صف
ايستادهاند
و مانع فرار
اهريمن از
جهان روشني ميشوند
كه با زور در
آن وارد شده
بود.
در مورد معناي
اين كلمه
نظرات
گوناگون
ارايه شده است.
ظاهر كلمه از
پيشوند «فرا_» و
بن فعلي «ور» و
پسوند اسم
مونث ساز «تي»
ساخته شده است.
اما چون بن «ور»
معاني
گوناگوني در
زبانهاي
باستاني
ايران دارد،
در مورد معناي
اين كلمه
اختلاف نظر
است. برخي
ايرانشناسان
معناي «گزينش»
را براي آن در
نظر گرفتهاند
و با اين معني،
فروهر آن بخشي
از انسان است
كه توانايي
گزينش ميان
خوب و بد را
دارد. برخي
ديگر «ور» را به
معناي «پوشاننده،
در برگيرنده»
ميپندارند و
«فروهر» را «نگاهبان،
پشتيبان» معنا
ميكنند. «ور»
به معناي «آبستن
كردن» نيز هست
و با اين معنا،
ميتوان
ارتباط فروهرها
را با زاييدن
توجيه كرد. چون
در مراحل
بسيار اوليه
جامعه آدمي،
باور مردم اين
بود كه آنچه
باعث آبستني
زنان ميشود،
ارواح نياكان
است. اما
پيشنهادي كه
از همه معقولتر
به نظر ميرسد،
عقيده بيلي (Bailey)،
ايرانشناس
بزرگ،است كه
اين واژه را
ازبن «ورتي» (varti_)
به معناي «دلاوري»
ميگيرد و
معتقد است
فروهر
نماينده روان
پهلواني در
گذشته بود كه
مجسمه دليري
شناخته ميشد.
در اين صورت،
بايد فرض كرد
در ميان
ايرانيان
رزمنده،
روزگاري آيين
پرستش پهلوان
رايج بوده و
بازماندگان،
پهلوانان در
گذشته را
ستايش ميكردند
تا از نيروي
پهلواني
بالقوه آنان
كمك و مدد
بگيرند. فروهرها
را موجوداتي
مونث و بالدار
و جنگجو ميدانستند
كه در آسمان
زندگي ميكنند.
از اينرو،
بسيار چست و
چالاكاند تا
در هنگام لزوم
با سرعت و شتاب
به كمك خويشان
خود بشتابند.
بازماندگان
نيز با خيرات و
خواندن دعا
موجبات
خشنودي خاطر
آنان را فراهم
ميكردند.
عقيده به
فروشي باوري
پيش زرتشتي و
متعلق به
دوران آرياييهاست.
در اساطير هند
نيز باوري
مشابه، با نام
«پيتارا» (Pitara)
وجود دارد. و
جشن مربوط به
آنها را
موكتاد (Muktad) مينامند.
زمان بازگشت
فروهرها به
زمين نيز در
نوروز و ماه
فروردين با
زماني كه در
ديگر تمدنهاي
هند و اروپايي
براي اين
واقعه قائل
بودند (نيمه
ماه مارس)
تطبيق ميكند.
باوري كه محكم
و با قدرت به
دين زرتشت راه
يافت و كاملا
رنگ ديني به
خود گرفت.
در اوستا،
قديميترين
ذكري كه از
فروشيها شده
است، در يسناي
هفتهات است.
گذشته از اين،
سرودي مفصل در
اوستا در
ستايش از
فروشيها
داريم به نام «فروردين
يشت» كه يشت
سيزدهم و بلندترين
يشت اوستاست.
در اين يشت، هم
عناصر بسيار
كهن و هم عناصر
زرتشتي به چشم
ميخورد و در
آن، از فروهر
همه پاكان و
پادشاهان و
پرهيزگاران
مشهور ياد شده
است. بيش از
سيصد و پنجاه
اسم در اين يشت
آمده است. «همه
فروشيهاي
نيرومند،
مقدس و نيك
راستان را ميستاييم،
از گيه مرتن (كيومرث)
تا سئوشينت (سوشيانس)
پيروزگر» (يشت 13،
بند 145).
در مصائب و
سختيها و
ناخوشيها و
بيم و هراس
بايد از فروهرهاي
نيكان ياد كرد
و كمك خواست.
فروهر هر يك از
نامداران
براي رفع بلاي
مخصوصي
خوانده ميشود،
مثلا فروهر
جمشيد براي
رفع فقر و
خشكسالي،
فروهر فريدون
براي رفع
ناخوشي،
فروهر گرشاسب
عليه دشمن و
دزد.
فروشيها
وظيفه توزيع
آب را بر دوش
دارند و از اين
منظر، همكار
خرداد،
امشاسپند
موكل بر آب،
هستند. همچنين
در نبرد تيشتر،
ايزد باران،
با اپوش، ديو
خشكسالي،
ياريرسان
تيشتر اند.
فروهرها از
پيكر گرشاسب
نيز كه تا
هزاره
اوشيدرماه در
بيهوشي به سر
ميبرد،
محافظت ميكنند.
همچنين 99999
فروشي مقدس از
سه نطفه زردشت
در آب درياچه
كيانسه
مراقبت ميكنند
كه فرزندان
موعود زردشت (اوشيدر،
اوشيدرماه،
سوشيانس) از
اين نطفهها
به وجود
خواهند آمد.
فروشيها در
هنگام جنگ به
ياري ميشتابند
و هنگام صلح
كمك ميدهند.
فروشيها نيز
چون ايزدان
مورد احترام
بودهاند.
از فر و فروغ
آنان است كه
زنان تخمه
فرزندان را در
زهدان ميگيرند.
از فر و فروغ
آنان است كه
زنان آبستن
فرزندان ميشوند.
از فر و فروغ
آنان است كه
زنان باردار
آسان ميزايند.»
(فروردين يشت،
بند 15).
هنوز
زردشتيان رسم
دارند به
هنگام ازدواج،
فروشيها را
ستايش و نيايش
كنند.
جشن مربوط به
فروشيها از
آخرين
گاهانبار
شروع ميشد. در
دوران باستان،
همسپثميديه (پهلوي:
هماسپسمان)
جشن فروهرها
بود و ظاهرا در
آن هنگام ده
روز و ده شب
برگزار ميشد.
بعدها
همسپثميديه
به يادبود
آفرينش انسان
تخصيص يافت.
جشنهاي
نوروزي و ماه
فروردين با
فروهرها
پيوند خورده
است چون عقيده
بر اين است كه
در اين ايام
سال، فروهرها
به زمين فرود
ميآيند و به
خانههاي
سابق خويش ميروند.
پس مردم بايد
براي پيشواز
آنان خانه را
پاكيزه كنند،
براي هدايت
آنان آتش
بيفروزند و در
اين روزها،
بويهاي خوش
در آتش نهند و
روانها را
ستايش كنند و
اوستا
بخوانند تا
روانها
آسايش داشته
باشند و با
شادي و نشاط
باشند و بركت
ارزاني دارند.
در اين روزها،
به هيچ كاري
نبايد دست زد،
مگر انجام
وظايف و كار
نيك تا اينكه
فروشيها با
رضايت خاطر به
جايهاي خويش
برگردند و
خوبي بخواهند
و در پايان جشن،
روانها را
بدرود ميگويند.
در روز نوزدهم
فروردين، روز
جشن
فروردينگان
مراسم خاصي در
بزرگداشت اين
موجودات
مينوي و در
بعدي گستردهتر،
در بزرگداشت
روان
درگذشتگان
برگزار ميشد
كه هنوز در
ميان هموطنان
زردشتي، به
خصوص در يزد،
با تشريفات
خاصي برگزار
ميشود.
در اين جشن كه
امروزه بيشتر
به جشن فرودگ (احتمالا
از فروردگ > «فرورد»
صورت فارسي
فروشي) معروف
است،
زردشتيان سر
مزار
درگذشتگان
خود (در تهران
به قصر فيروزه،
گورستان
زردشتيان) ميروند
و براي خشنودي
روانها عود و
كندر آتش ميزنند
و گل و گياه و
ميوه و شمع و
لرك بر سر مزار
ميگذارند.
لرك مخلوطي
است از هفت
ميوه خشك خام
از قبيل پسته
خام، بادام
خام، فندق خام،
برگه، انجير
خشك، خرما،
توت. تركيبات
لرك به مناسبتهاي
مختلف تغيير
ميكند. لرك
مراسم در
گذشته با لرك
مراسم عروسي و
سدرهپوشي
متفاوت است. در
لرك شادي،
پسته و بادام و
فندق بو داده
است، انجير و
خرما و توت
ندارد و نقل هم
حتما به آن
اضافه ميشود.
معمولا براي
مراسم عقد (گواگ
گيران)، لرك را
داخل تور بستهبندي
و بعد از مراسم
بين نزديكان
توزيع ميكنند.
در جشن فرودگ،
هفت موبد وارد
ميشوند و مينشينند.
لركها را در
چادر شبهايي
ميريزند و
جلو موبدان ميگذارند.
چند «موبديار»
هم حضور دارند.
موبدان شروع
به
اوستاخواني
ميكنند،
بيشتر هم
سرودهايي از
فروردين يشت
ميخوانند و
به اين ترتيب،
لرك را تبرك ميكنند.
سپس،
موبدياران
چادرشبها را
به كمر ميبندند
و لرك را بين
مردم تقسيم ميكنند.
اگر كسي هم
نذري دارد، در
اين روز نذرش
را ميان مردم
پخش ميكند.
اين مراسم در
واقع گونهاي
دعا يا در
اصطلاح
مسلمانان،
فاتحه دسته
جمعي براي
شادي ارواح
درگذشتگان
است.
در يزد، اين
مراسم از ساعت
چهار
بعدازظهر
نوزدهم
فروردين به
طور مفصل
برگزار ميشود
اما در تهران
به دليل مشغلههاي
روزانه مردم،
همه نميتوانند
در يك ساعت
مشخص يك جا جمع
شوند. از اينرو،
مراسم چند
سالي است كه
منسجم برگزار
نميشود و هر
زردشتي هر
ساعتي از روز
مذكور كه
توانست، براي
زيارت قبور به
قصر فيروزه ميرود.
فرودگ يا
فروردينگان
جشني است براي
يادبود
درگذشتگان و
از آنجا كه در
دين زردشتي،
آيينهاي
سوگواري به
اشكالي كه ميشناسيم،
وجود ندارد،
اين مراسم به
صورت جشن
برگزار ميشود
و مردم روان
درگذشتگان را
هم در شادي خود
شركت ميدهند.
منابع:
- آموزگار،
ژاله؛ تاريخ
اساطيري
ايران، تهران:
سمت، 1374.
- بويس، مري؛
تاريخ كيش
زرتشت، ج ا،
ترجمه همايون
صنعتيزاده،
تهران: توس، 1374.
- بويس، مري؛
زردشتيان،
باورها و آداب
ديني آنها،
ترجمه عسكر
بهرامي،
تهران: ققنوس،
1381.
- پورداود،
ابراهيم؛ يشتها،
ج ا، تهران:
اساطير، 1377.
- كريستين سن،
آرتور؛ نمونههاي
نخستين انسان
و نخستين
شهريار در
تاريخ افسانهاي
ايرانيان،
ترجمه ژاله
آموزگار –
احمد تفضلي،
تهران: نشر
چشمه، 1377.
- ويدنگرن،
گئو؛ دينهاي
ايران، ترجمه
منوچهر فرهنگ،
ويراسته آرزو
رسولي، تهران:
آگاهان ايده،
1377.
- هينلز، جان؛
شناخت اساطير
ايران، ترجمه
ژاله آموزگار
– احمد تفضلي،
تهران: نشر
چشمه و
كتابسراي
بابل، 1371.
جشن
فـَروَردینگان
در آرامگاه
قـَصر ِفیروزه
تهران
(19
فروردین ماه 3745
زرتشتی)
ایران-
تهران- رامین
شهزادی :
زرتشتیان
تهران در جشن
فروردینگان
با رفتن به
آرامگاه ِدرگذشتگان
ِ خود،
فروهرهای
نیاكانشان را
بدرقه كردند.
جشن
فروردینگان
برابری روز
فروردین از
ماه فروردین و
نخستین جشن
ماهیانه هر
سال است. این
جشن در نزد
زرتشتیان
ایران به «فـُرود
ُگ» نیز مشهور
است و در
نوزدهم
فروردین ماه
برپا میشود.
از سویی نيز
فروردینگان
را برای
بزرگداشت
فروهر
درگذشتگان می
دانند و
اعتقاد ما
زرتشتیان بر
این است كه
فروهرهای
درگذشتگان در
چند روز پیش از
نوروز به
دیدار
بستگانشان بر
روی زمین میآیند
و مدتی با
خانواده خود
هستند و پس از
آن دوباره به
آسمان و به
جایگاه خویش
باز می گردند.
در
شهرهای
زرتشتی نشین
ایران
همكیشان در
این روز بر سر
مزار بستگان
درگذشته خود
میروند. عود
روشن میكنند،
اسفند و كندر
دود میكنند و
چوب سندل بر
آتش می ریزند و
بوی خوش در
فضای آرامگاه
می پراكنند تا
شادی روان
درگذشتگان را
فراهم سازند.
در
فروردینگان
امسال نیز
مانند هر سال
از سوی انجمن
زرتشتیان
تهران سرویسهای
رفت و برگشتی
از مكانهای
زرتشتی نشین
تهران برای
رساندن
همكیشان به
آرامگاه قصر
فیروزه در نظر
گرفته شده
بود. در
آرامگاه نیز
گروهی از
موبدان با
لباسی سپید در
اتاق جَشَن
خوانی
آرامگاه
نشسته بودند و
برای
درگذشتگان ا
َو ِستا میخواندند.
در این اتاق در
كنار اوستا
خوانی موبدان
سفرههای
یادبودی نیز
از سوی برخی
خانوادههایی
كه عزیزانشان
را در سالی كه
گذشت از دست
داده بودند،
برپا بود.
در
ادامه به
گزارش كوتاه
تصویری از
برپایی مراسم
فروردینگان
در آرامگاه
قصرفیروزه
تهران توجه
كنید: